در کلاس زیست شناسی:

معلم: سعید! دو تا حیوان دوزیست نام ببر..

سعید: قورباغه و برادرش.

در این لحظه:( انواع حالت ها)

معلم!!!!

سعید:

قورباغه و برادرش:

من و بچه های کلاس:

 سلام دوستای گلم(میدونم هنوز خستگی امتحانات از تنتون خارج نشده....

الآن دو دسته خیلی خوشحال هستن: یکی اونایی که حوصله ی درسخوندن نداشتن و امتحانات براشون مثل خوردن آب گرم توی تابستون میموند(عجب مثالی زدم) و بعضی ها هم امتحانات براشون مثل داستان خوندن بود و موفق بودن اما نکته ی مهم اینه که هرچی بود گذشت و تموم شد و حالا باید اونایی که موفق بودن تلاششون رو مضاعف کنن و کسانی که نتونستن خوب نتیجه بگیرن باید به نوعی به خودشون بیان و به رگ غیرتشون بر بخوره که من از بقیه چی کم دارم.... اون موقع میتونن از همه جلو بزنن( دیدین چه راحت از شماها دفاع کردم). اما واقعا باید خیلی تلاش کنیم چون زندگی و آینده ی ما در گرو تلاش و همت ماست. 

خب دیگه زیاد تریپ نصیحت گرو برداشتم. 

فقط یه هشدار( موقع کارنامه گرفتن مواظب آمپرسنج ها باشید)  برای بعضی ها از خوشحالی منفجر میشه و برای بعضی ها از ناراحتی میسوزه. ( از من گفتن بود).

در پایان( یذره از این بچه یاد بگیرید/ از همین الآن پرفسور شده/)

 بنام خدا

دوستان خوبم این وبلاگ به تازگی ایجاد شده اما اهدف زیادی رو خواهد داشت 

دانش آموزان تجربی از این وبلاگ لذتخواهند برد.